جدول جو
جدول جو

معنی ژوبین ور - جستجوی لغت در جدول جو

ژوبین ور
(وَ)
رجوع به ژوپین ور شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(وَ)
حامل نیزه. سنان دار. نیزه دار. بردارندۀ زوبین. رجوع به زوبین ور شود:
چو دربان بدید آن سپاه گران
سپردار بسیار و ژوپین وران.
فردوسی.
صفی برکشیدند پیش سوار
سپردار و ژوپین ور و نیزه دار.
فردوسی.
پیاده سپردار ژوپین وران
شده انجمن لشکر بی کران.
فردوسی.
همه دشت ژوپین ور و نیزه دار
به یک سو پیاده به یک سو سوار.
فردوسی.
سپر برگرفتند ژوپین وران
بگشتند با خشتهای گران.
فردوسی.
سپه بود بر میمنه چل هزار
سواران ژوپین ور نیزه دار.
فردوسی.
برفتند آنگاه ژوپین وران
ابا جوشن و خشتهای گران.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(دَ)
چوئین در. دهی است جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان قزوین. در 7 هزارگزی قزوین کنار راه آهن در جلگه قرار گرفته. معتدل است و 1201 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. از محصولاتش غلات، نخود سیاه، انگور، بادام، سیب زمینی، پنبه و چغندر قند است. اهالی بکشاورزی و گلیم و جاجیم بافی اشتغال دارند. راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(گُ دَ / دِ)
رجوع به ژوپین کش شود
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ / دِ)
رجوع به ژوپین زن شود
لغت نامه دهخدا
به این سو، از این پس
فرهنگ گویش مازندرانی